۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ سالروز یک اتفاق نظامی با ابعاد مهمی دینی، سیاسی و بینالمللی است که آثار ۴۰ سالهاش همچنان ادامه دارد.
پایگاه رهنما :
۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ سالروز یک اتفاق نظامی با ابعاد مهمی دینی، سیاسی و بینالمللی است که آثار ۴۰ سالهاش همچنان ادامه دارد.
شکست نظامی امریکا در طبس در ۵ اردیبهشت ۵۹ درسهای فراوانی آنی (معطوف به همان ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب) و بلندمدت را به دنبال داشته است.
درس آنی واقعه طبس در مقطعی که جامعه ایرانی دوران پساانقلاب را تجربه میکرد، آن بود که خداوند در پس حمایتهای خود از انقلاب برگرفته از نهضت عاشورا، با توطئههای امریکا براساس آیه کریمه «وَ مَکرُوا وَ مَکرَاللّه وَاللّه ُ. خَیرُ الْماکرینَ» خود مقابله خواهد کرد.
مردم سال ۵۹ با سرنگونشدن هواپیماهای امریکایی در طبس عظمت الهی و امدادهای غیبی را مشاهده کردند، رویدادی که حس اعتماد به نفس ملی را در جامعه ایرانی به شکل فزایندهای شکل داد و به این نتیجه قطعی رسید. برخلاف باور کارگزاران دولت شاهنشاهی ایالات متحده امریکا با تمامی توان و بهرهگیری از دقیقترین و پیچیدهترین امکانات نظامی و با تدارک همهجانبه و هماهنگی همه عوامل داخلی و خارجی که به بهانه آزادی گروگانهای لانه جاسوسی به ایران آمده بود، شکستپذیر است.
واقعه طبس مصداقی عینی سوره فیل، ۵ اردیبهشت ۵۹ سال یومالفیل و کارتر رئیسجمهور امریکا مظهر ابره بود این درس قرآنی را مردم ایران در همان مقطع حساس انقلاب به ذهن سپردند.
درسهای رویداد طبس در همان سال ۵۹ خلاصه نشد و در تمام این سالها جامعه ایرانی درسهای مهمی را از رؤیارویی مستقیم با امریکا درک کرده و دستاوردهای بزرگی را بهدست آوردند چراکه کمتر از یک ماه پس از رویداد طبس (اول خرداد ۵۹) امریکا با هدف «فشار به ایران برای تعدیل مواضع استکبارستیزانه» اولین تحریمهای خود علیه ایران را وضع کرد، تحریمی که بیش از صدها بار تکرار شده و نتیجه آن مقاومترشدن جامعه ایرانی در برابر محدودیتهای بینالمللی بوده است.
توطئههای امریکا با شکست طبس یا تحریمهای پیاپی خاتمه نیافت به طوری با دسیسههای مانند غائله بنیصدر، غائله سازمان منافقین، غائله حزب جمهوری خلق مسلمان مبارز، کودتای نوژه و نظایر آن تلاش کرد ضمن پیادهسازی بیثباتسازی اجتماعی در ایران، استحاله سیاسی در نظام اسلامی را دنبال کند.
امریکاییها در دهههای ۷۰ و ۸۰ و ۹۰ نیز برای فروپاشی نظام اسلامی ابزارهایی متفاوت را بهکار گرفتند که از جمله آن یارگیری از یک جریان سیاسی متمایل به غرب در داخل کشور برای براندازی نظام است که غائله ۱۸ تیر سال ۷۸، شهرآشوب سال ۸۸ و فتنه دی ۹۶ تنها بخشی از آن میباشد.
تنوع اقدامات ضدایرانی امریکا در مصادیق مهم دیگری مانند: «تهدید به حمله نظامی»، «وضع قطعنامههای ضدایرانی در شورای امنیت» به بهانههای حقوق بشر، تروریسم، موشکی و هستهای، «ایران و شیعههراسی»، «اجماعسازی جهانی در قالب سه محور عبری - عربی –غربی»، «ایجاد گروههای تروریستی مانند القاعده، طالبان، داعش، جبهه النصره و احرار الشام با هدف کشاندن ناامنی به درون مرزهای ایران» و «حمایت از گروهکهای ضدانقلاب در خطوط مرز کشور از جمله جندالله (ریگی) و پزاک» قابل بررسی بوده که بدون مبالغه در تمام اهداف خود طی ۴۰ سال اخیر طعم تلخ شکست را چشیده است.
در تحولات منطقه نیز به اعتراف چندباره مقامات و اندیشکدههای معتبر امریکا، این کشور بارها در رؤیارویی با ایران شکست خورده است، کمااینکه امروز نفوذ گفتمانی ایران در بسیاری از کشورها از جمله سوریه، عراق، یمن، بحرین، لبنان و فلسطین قابل رؤیت است.
دشمنیهای متنوع و دامنهدار امریکاییها که شروع رسمی آن را باید حادثه طبس دانست، یک درس مشترک را داشته و آن اینکه امریکا «شکستپذیر است» و در صورتی که راهکار «مقاومت و تکیه بر درون» محور اقدامات و فعالیت کشور قرار گیرد، دستاوردهای ۴۰ ساله قابل تکرار و استمرار است. مهمترین دستاورد «عینی» رؤیارویی ایران با امریکا در صنایعی مانند هستهای، موشکی، پزشکی، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و کشاورزی قابل مشاهده است و دستاوردهای «ذهنی» آن در قالب روحیه سلحشوری و استکبارستیزی در بیرون از مرزهای کشور (محور مقاومت در منطقه) قابل رؤیت است.
ارسال نظرات